به ادامه مطلب مراجعه فرمائید
عاشق بود. عاشقی دلسوخته. چهره ای ملکوتی داشت. مظهر تمام خوبیها بود.
همه وجودش با محبت حضرت زهرا(س) و امام زمان(عجل الله) عجین شده بود.
مداحی بود با صدایی بسیار زیبا و دلنشین. هنوز هم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند.
در لشگر امام حسین(ع) گردانی بود به نام یازهرا(س) ، فرماندهی اش را او به عهده داشت.
محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد. رزمندگان عاشقش بودند. در سخت ترین مأموریتها و عملیاتها حاضر می شد. با توسل به حضرت و عنایات ایشان این مراحل را با پیروزی پشت سر می گذاشت.
نوروز 66 در سفر به مشهد برات شهادتش را گرفت! حتی مکان و زمان شهادتش را می دانست! محل مزار خود را هم مشخص کرد. گفت: روی قبرم فقط بنویسید: یازهرا(س).
در کربلای 10 حماسه بزرگی را خلق کرد. پنجم اردیبهشت بود. یک گلوله خمپاره سفر او را به آسمان آغاز کرد. محمد رضا تورجی زاده با ترکشهایی که به پهلو، سر و بازویش اصابت کرد به مادرش اقتدا نمود!
در لحظه شهادت لبخند زیبایی بر لبانش بود. بعدها پیغام داد و گفت: این بالاترین افتخار بود که من در آغوش امام زمان(عجل الله) جان دادم.
قرآن شهدا را زنده خوانده. حضور محمد پس از شهادت بیشتر حس می شود!
مزار او اکنون در گلستان شهدای اصفهان دارالشفای عشاق است! زیارتگاه عارفان و دلسوختگان است. کسانی به سراغ او می آیند که حتی جنگ را ندیده اند. او دوست داشت مشکلات مردم را حل کند و حالا اینگونه است!
محمد رضا مصداق کلام نورانی امام عزیز این امت است. آنگاه که تربت شهدا را تا قیامت دارالشفاء خوانده بود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم