کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی…..
انگار تنهایی های تو خیلی بزرگترند.
خودت برایمان نامه می نویسی٬
خودت یادمان می دهی که چگونه آمدنت را آرزو کنیم !!!
و امّا بَعد فَحَیّ هَلا٬ فَاِنَّ النّاس یَنتَظِرونَکَ لا رایَ لَهُم فی غَیرکَ فَالعَجَلَ ثُّم العَجَلَ العَجَلَ…
بیا که مردم چشم به راه تواند و به غیر تو نظری ندارند…بشتاب…بشتاب…بشتاب…