(لباس شخصی)

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لباس شخصی ها» ثبت شده است

چه لحظه ای از دیدن حرم تو شیرین تره؟!


باز دلتنگم. دوست دارم فارغ از این هیاهوها اندکی فقط اندکی روبروی حرم شش گوشه ات بنشینم و زیارت عاشورا بخوانم و فقط بگویم یاحسین یاحسین یا حسین(ع)

آگاه باشید


هرگاه دیدی خدای سبحان پیاپی بر تو بلا نازل می کند بدان که تو را (از خواب غفلت) بیدار کرده است و چون دیدی خدای سبحان، با آنکه گناه می کنی، پیاپی به تو نعمت می دهد، بدان که این تدریجاً به سوی هلاکت بردن توست.
امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه

هوالشهید ||


هوالشهید || هر کس در طلائیه ایستاد، در کربلا هم بود، می ایستاد. شهید عبدالله میثمی || شهید مهدی باکری:خوشا به حال آنانی که شهید می شوند.چون بعد از جنگ یک عده حسرت آن دوران را می خورند...

بالاخره سوال براشون پیش میاد


معمولا وقتی کسی میاد توی اتاقمون واسه اینکه از کارمون سردرنیاره ,سریع صفحه رو میبندیم و به والپیپر نگا میکنیم!ولی لطفا دیگه اینکارو نکنیم ,ضایع میشیم

آقا اجازه هست به خانم شما نگاه کنم؟


جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت:

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلاً توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … خجالت نمی کشی؟

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم…

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…


دلخوشیم آقاست...


به رغم مدعیانی که منع عشق کنند............ جمال چهره تو حجت موجه ماست.

زینب و یه مشت حرامی!


حواسم را ” پرت ” می کنم … باز هم کنار تو به زمین ” می افتد

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند،آسمان را دریاب


آبروی تو چون یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی؟
نهج البلاغه حکمت 346


شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن درآید.

هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی پرواز میکنی.

( شهید آوینی)

این مملکت فاطمه حیدر دارد


برق غضبی که چشم رهبر دارد
گویـا که بنـای فتح خیبــر دارد


دور و بر این دیار پرسه نزنید
این مملکت فاطمه حیـدر دارد ...